اميرساماميرسام، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

امیرسام پسرگل مامان و بابا

شکل گیری شخصیت کودکان

  کودکان وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند می آموزند بی اعتماد به خود باشند. وقتی با خشونت زندگی می کنند می آموزند که جنگجو باشند. وقتی با ترس زندگی می کنند می آموزند که بُزدل باشند. وقتی با ترحم زندگی می کنند می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند. وقتی با تمسخر زندگی می کنند می آموزند که خجالتی باشند. وقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که در خود احساس گناه داشته باشند. اما اگر با شکیبایی زندگی کنند بردباری را می آموزند. اگر با تشویق زندگی کنند اعتماد و اطمینان را می آموزند. اگر با پاداش زندگی کنند با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزند. اگر با تصدیق شدن زندگی کنند عشق را می آموزند. اگر با توافق زندگی کنند دوست داشت...
27 شهريور 1391

از شیر گرفتن همراه با تولد 2 سالگی جیگر مامانی

  پسر گلم 2 ساله شد......ماماني از سه شنبه (اخرين حق شير هاي باقي مانده تا  پايان شهريور ماه91 ) پيشت بودم و بردمت قدو وزن و گفت ديگه پايان هر سال بايد  بياي. پسرم تا 1-2 ماه پيش به 14 هم داشت ميرسيد ولي اين ماه با 3 تا دندان در آوردن و  مريض و ....دوباره رسيده به 13 كيلو و گفت طبق نموداره و مشكلي خدارو شكر نداره  ولي به نظر من مي تونه خيلي بيشتر باشه. پسرم دوباره از سه شنبه شب بي اشتها بود و شب بيتابي مي كرد برديمش دكتر  گفت گوشش عفونت كرده و علتشو نمي دونم؟ خانم دكتر گفت پسرت قدش خيلي خوبه ولي مي تونه وزنش تا 14 هم با لا بياد.....!؟ راستي آخرين باري...
27 شهريور 1391

روز میلاد تو

      امروز روزيست  به ياد ماندني ،زيبا،پر از عشق...... امروز ميلرزد دلم،دستم واشكي كه گوياي همه چيز است آخر امروز(22 شهريور 91) سالروز زيباترين هديه خداوند به زمين است و سالروز جدايي تو از فرشته ها.............. آري! امروز روز توست،دلبندم روز ميلادت روزي كه تو آغاز شدي..... اما نه................ امرزو تنها ميلاد تونيست......ميلاد ما هم هست........ روز كامل شدن ما با تو... گل پسرم.................اميرسام جان يادت  هست؟آن لحظه شيرين ديدار....... عجب روزي بود................و تو درست در همين روز...
25 شهريور 1391

روز شمار تولد

میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست   امسال هم مثل پارسال نتونستیم درست تو روز تولدت برات جشن بگیریم و تو روز ١٦ شهریور برات جشن تولد گرفتیم.دو روز مانده تا ٢٢ شهریور سالروز تولدت فرشته کوچولوی مامان و بابا. عاشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــقتیم   ...
20 شهريور 1391

سفر به اصفهان براي اولين بار با اميرسام)شهريور 91

ب به قصد عروسي خاله سهيلا جون بت همراهي خاله ندا ي اميرسام سفرمون به يه سفر 4-5 روزه تبديل شد خيلي خوش گذشت ..............البته چون اكثرا بيرون بوديم پسرم برنامه خواب و خوراكش حسابي بهم ريخته بود براي اولين بار يه كمي بدخلقي مي كرد...............البته همه جاي اصفهان رو نتوستيم بريم بينيم و بي آب اصفهان از زيبايي آن كم كرده بود .............نمي خوام جسارت كنم و لي من با ادم هاي خوبي تو اين سفر اصفهان روبرو نشدم و خاطره خوبي از مردمش ندارم .ولي از قديم گفتن همه جا هم آدم خوب پيدا ميشه هم بد؟ راستي از بازار امام دو تا زنگوله واسه اميرسام خريديم بسته بوديم به گردنش تا گم نشه از بس يه جا نمي مونه؟؟؟...... ...
18 شهريور 1391

سوژه های جدید

امیرسام و بادو بادو بازی تو خونه خودمون امیرسام و کار با لب تاب،از دستش دیگه نمی دونم کجا قایمش کنم؟ امیرسام -محمدرضا و مانیا بچه های خاله ندا جون امیرسام در حال کمک کردن تو کارهای خونه...........قربون دستای کوچولوت بشه مامان. امیرسام عاشق پیازچه خوردنه...........به قول خاله ندا جون چیزایی می خوره که خاصیت داره مثل سبزی -سالاد -کاهو-زیتون -قلوه-دل-بال کبابی -کباب کوبیده و...اصلا اهل نون و برنج و.....نیست پسرم نمی خواد اضافه وزن داشته باشه چیه چاقالو باشه هر لباشی نمی تونه بپوشه؟ اینو نگیم چی بگیم؟ اوالین باری که امیرسام چتر دید... امیرسام نبات خوره شدیده آب بازی تو تراس بازی تو پارک...
12 شهريور 1391

تعطیلات تابسنانی 91-از 25 مرداد تا 11 شهریور ماه

سلام .....ما آمديم اما با 17 روز تاخير............توي اين تعطيلات كه سه تايي پيش هم بوديم خيلي خوش گذشت. اما بدیش این بود که  هيچ استراحتي نداشتيم............... اميرسام هم چون مثل ماركوپولو همش تو سفر و گردش بود خيلي خسته شده و آخرای سفر ......مخصوصا بعدعروسي خاله سهبلا جون  تو اصفهان خيلي اذيت كرد............... خلاصه اتفاقات و گردش هاي اين تعطيلات كه سر فرصت عكساشون رو براتون مي ذارم رو پایین نوشتم: 1-دندان دراوردن.............. بعد چند روزمريضي و تب ، قبل تعطيلات................3 تا دندان جديد با هم......(به قدری تو مسافرت سر دندان در اوردن وبدغذایی اذیتم کرد که نمی دونید ......ی...
12 شهريور 1391
1